ديگه بغض نکن عزيزم دارم از پيش تو مي رم مي رم و يه گوشه بي تو سرد و بي صدا مي ميرم من ميرم از روزگارت گرچه سخته دل بريدنگرچه مثل يک عذابه ديگه چشماتو نديدنمي دونم چيزي ندارم واسه تو جز حس نفرت من ميرم تا که نباشي تو غم و غصه و غربتدوست ندارم پيش چشمام بشي پژمرده و پرپرمن ميرم تا زندگيتو دوباره بگيري از سرنميخوام خونه ي قلبم واسه تو بشه يه زندون دوست ندارم دل پاکت بشه افسرده و ويرونمن بايد بگذرم از تو موندنم واست عذابه مي دونم تا وقتي باشم حال و روز تو خرابه