سلام ميلادت مبارکباد
09198240458
با سلام
روز دانشجو پيشاپيش بر شما و خانواده محترمتان مبارک
اگر امکان داشته اشد در نظر سنجي وبلاگ شرکت کنيد
با تشکر مدير وبلاگ
براي وبلاگام ميخواستم عکس و مطلب بزارم به اشتراک که همه بتونند استفاده کنند لطفا منو راهنمايي بفرماييد .
با تشکر
سلام دوست خوب وعزيزمن خسته نباشي دريك جمله:
تولدت مبارك
rs272@yahoo.com
AZERBAIJAN
ديگه بغض نکن عزيزم دارم از پيش تو مي رم مي رم و يه گوشه بي تو سرد و بي صدا مي ميرم من ميرم از روزگارت گرچه سخته دل بريدنگرچه مثل يک عذابه ديگه چشماتو نديدنمي دونم چيزي ندارم واسه تو جز حس نفرت من ميرم تا که نباشي تو غم و غصه و غربتدوست ندارم پيش چشمام بشي پژمرده و پرپرمن ميرم تا زندگيتو دوباره بگيري از سرنميخوام خونه ي قلبم واسه تو بشه يه زندون دوست ندارم دل پاکت بشه افسرده و ويرونمن بايد بگذرم از تو موندنم واست عذابه مي دونم تا وقتي باشم حال و روز تو خرابه
مرا نميخواهي ديگر ميدانم حتي اگر مرا ببيني هم نميشناسي مرا ديگر ميدانم اينک همان نامه اي که برايم نوشتي را ميخوانم چه عاشقانه نوشته اي هميشه با تو ميمانم يک قطره اشک بر روي نامه ميريزد، چند لحظه ميگذرد و نامه خيس خيس ميشود بدجور دلم را شکستي ، مدتيست که با من سرد سرد هستي نميدانم ديگر چه بگويم ، فراموشت کنم يا در غم نبودنت بسوزم شبها را تا سحر بيدار بمانم ، يا شعر غمگيني که سروده ام را براي چندمين بار بخوانم دلت از سنگ شده بي وفا ، چگونه دلت آمد بازي کني با اين دل تنها مرا نميخواهي ديگر ميدانم ، احساس ميکنم در آغوش کسي ديگر خوابيده اي ميدانم عطر و بوي تو پيچيده فضاي غمگين قلبم را ، چيزي نگو ديگر نميخواهم بشنوم بهانه هاي رفتنت را … مقصر قلب من بود که عاشق شد ، به عشق بودنت بدجور به تو وابسته شد امروز که آمده نه تو را ميبينم و نه عشقي از تو را ، تنها ميشنوم صداي هق هق گريه هايم را بي خيال ديگر نه من نه تو ، ببين يک قلب ساده از آنجا عبور ميکند به دنبالش برو بدجور دلم را شکستي بي وفا ، حرفهاي تو کجا و تنهايي غمگين من کجا از همان اول هم نبايد به تو دل مي بستم ، ميپذيرم سادگي دلم را…
در جلسه امتحانِ عشقمن ماندهام و يک برگ? سفيد!يک دنيا حرف ناگفتني و يک بغل تنهايي و دلتنگي..درد دل من در اين کاغذ کوچک جا نميشود!در اين سکوت بغضآلودقطره کوچکي هوس سرسره بازي ميکند!و برگ? سفيدم عاشقانه قطره را در آغوش ميکشد!عشق تو نوشتني نيست..در برگهام، کنار آن قطره، يک قلب ميکشم!وقت تمام است.برگهها بالا..
درود هموطن::يه روز يه ترک اسمش ستار خان بود، شايد هم باقر خان.. ؛خيلي شجاع بود،
خيلي نترس.. ؛ يکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزي براومدجونش رو گذاشت
کف دستش و سرباز راه مشروطيت و آزادي شد،فداکاري
کرد، براي ايران، براي من و توبراي اينکه ما يه روزي تو اين مملکت آزاد زندگي کنيم.::بهم سر بزن::ديشب صداي تيشه از بيستون نيامدگويا به خواب شيرينفرهاد رفته باشد::خرد نگهدارت ::منتظرتم